در ژانویۀ ۲۰۱۹، مردی ادعا کرد که وقتی سعی داشته جلوی یک تعرض جنسی را در برنینگسان بگیرد، نیروهای محافظ او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. برنینگسان کلوب شبانهای در سئول است که بخشی از آن متعلق به سونگری، یکی از پولسازترین ستارههای کیپاپ، است. ادعاهایی از این دست رفتهرفته بدل شدند به مجموعهای از اتهاماتِ بههممرتبط دربارۀ قاچاق جنسی، تجاوز به شرکای عاطفی، فیلمبرداری مخفیانه و رشوه. مسئلهای که سوالی بزرگ به وجود آورد: در پشت پردۀ کیپاپ چه میگذرد؟
The Dark Side of K-Pop: Assault, Prostitution, Suicide, and Spycams
متیو کمبل و سوهی کیم، بلومبرگ— اگر کیپاپ مرکزی معنوی داشته باشد، آن مرکز احتمالاً اس.ام تاون است. این ساختمان ششطبقه، که کمپانی «اس.ام اینترتینمنت» ادارهاش میکند، در منطقۀ مرفهنشینِ گانگنام در سئول واقع شده و، برای موفقترین آثار فرهنگی صادراتی کرۀ جنوبی، حکم معبدی مقدس و مدرن را دارد. دیوارهای لابی پر از عکسهای سیاهوسفیدِ «آیدِل»های اس.ام، یا همان ستارگان کیپاپ این کمپانی، است. کنار آسانسورها هم صدها عکس پولارویدی دیده میشود که از همان هنرمندها در نور طبیعیتری گرفتهاند، هرچند پوستشان آنقدر روتوش شده که انگار صورتشان از خمیر مارسیپان درست شده است.
قلب اس.ام تاون موزهای است که به افتخار سرشناسترین گروههای این شرکتِ موسیقی برپا شده است. در این موزه بخش مفصلی به سوپر جونیور اختصاص دارد، گروه پسرانۀ سیزدهنفرهای که از اولین گروههای پرفروش کیپاپ بود. بخش دیگری هم مخصوص گروه گِرلز جنریشن است، گروهی از دختران دلنشین که به لطف آهنگهای چندزبانهشان در فکرِ ستارهشدن در جهان بودند. چندین ویترین موزه هم متعلق به گروه شاینی است، گروهی که اعضایش پنج پسر هستند. البته بهتر است بگویم پنج پسر بودند؛ در دسامبر ۲۰۱۷ خوانندۀ اصلی این گروه، کیم جونگ هیون، در آپارتمانش در سئول خودکشی کرد. او در آخرین یادداشت خود نوشته بود «افسردگی وجودم را ذرهذره خراشیده و حالا دارد مرا میبلعد. مشهورشدن انتخاب من نبود … معجزه است که این همه مدت دوام آوردهام». کیم ۲۷ساله بود. او در غرب هم محبوبیت فراوانی داشت، احتمالاً به اندازۀ ابَرستارههای دیگری مثل جیمی هندریکس و اِمی واینهاوس، که در همین سن از دنیا رفتند، یادش را زنده نگه دارند. اما انگار در اس.ام تاون کیم اصلاً نمرده است. تقویم رویدادهای گروه که همیشه با تفصیل منتشر میشود هیچ اشارهای به مرگ او نمیکند. کیم تا قبل از تاریخ مرگش در عکسها دیده میشود، و بعد از آن تاریخ دیگر هیچ اثری از او نیست.
شاید خیلی منصفانه نباشد که این ماجرا را استعارهای از جوهرۀ تعامل کیپاپ با مخاطبانش بدانیم، اما چندان بیراه هم نیست.آیدِل، که نماد اصلی ستارگی در این ژانر است، از نوجوانی و طی سالها آموزشِ فشرده و خستهکننده تربیت میشود. وقتی یک آیدل آمادگیِ حضور در انظار را پیدا کرد، شرکتهای موسیقی او را در گروهی میگنجانند و چهره و صدایش را در قالبِ موسیقی، ویدئو و پُستهای هواداران در شبکههای اجتماعی در سراسر آسیای شرقی پخش میکنند. آیدل ایدئال کسی است که سابقۀ اخلاقیاش به پاکیِ پوستش باش؛ باید از مواد مخدر، قمار و هر نوع بدرفتاری در انظار عمومی دوری کند. درست است که گروههای دخترانه از همان کلیشههای مردپسند همیشگی -دخترمدرسهایهای اغواگر یا دختران معصوم با چشمهای خمار- استفاده میکنند، اما حتی تصور شهوانیت بیپردۀ ریحانا یا لیدی گاگا در کیپاپ محال است. جز اینها، اگرچه بسیاری از ترانههای کیپاپ دربارۀ روابط عاطفی و شکستهای عشقی است، شرکتهای موسیقی معمولاً خوانندگانشان را از داشتن روابط عاطفی منع میکنند. امتیازی که کیپاپ با این کار از دست میدهد با سود بیشتری که از عرضۀ محصولاتش در بازار به دست میآورد جبران میشود. کُره و ژاپن در بسیاری از زمینهها جوامع محافظهکاری هستند، بازار نوظهورِ چین هم معمولاً کارهای خارجیای را که اثراتشان را منفی تشخیص دهد تحریم میکند.
اما دیوارِ تظاهر در سال ۲۰۱۹ فروریخت، آن هم بهواسطۀ یک رسوایی که کل صنعت کیپاپ را درگیر کرد. ماجرا از ژانویۀ ۲۰۱۹ آغاز شد. مردی ادعا کرد که وقتی سعی داشته جلوی یک تعرض جنسی را در برنینگسان بگیرد، نیروهای محافظ او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. برنینگسان کلوب شبانهای در سئول است که بخشی از آن متعلق به سونگری، یکی از پولسازترین ستارههای کیپاپ، است. ادعاهایی از این دست رفتهرفته بدل شدند به مجموعهای از اتهاماتِ بههممرتبط دربارۀ قاچاق جنسی، تجاوز به شرکای عاطفی، فیلمبرداری مخفیانه و رشوه. سونگری و چندین آیدلِ دیگر تحت بازجویی قضایی قرار گرفتند و بنیانگذار مؤسسۀ وای.جی اینترتینمنت در پیِ این آشوب استعفا کرد. این مؤسسه همان ناشری است که اولین موسیقی پرطرفدار و جهانی کیپاپ، یعنی گانگنام استایل، را تولید کرد. همزمان، مدعیالعموم نیز خواستار تحقیق درمورد مداخله و سوگیری پلیس به نفع ستارهها شد، به این معنی که شاید پلیس گزارشهای تعرض جنسی را نادیده میگرفته و به مکانهای وقوع این جرائم، مثل برنینگسان، اجازه میداده کارشان را بهعنوان کانون تجاوز ادامه دهند.
رسوایی نورِ افشاگرانهای بر سیستم آیدلها تاباند، سیستمی که هنرمندها را از آموزشگاههای بهشدت منضبط به ستارههایی با پول و شهرتِ بیحدوحصر در بیستویکیدوسالگی بدل میکند. این رسوایی به بحث مفصلتری دربارۀ رفتار با زنان در کرهجنوبی هم انجامید، زنانی که تعداد زیادیشان با مزاحمت و تعرض مواجه میشوند یا با دوربینهای مولکا، یا همان دوربینهای مخفی که مدام در اتاق هتلها یا سرویسبهداشتیهای عمومی کشف میشوند، تحتنظر قرار میگیرند.
بهگزارش دی.اف.اس.بی کالکتیو، خبرگزاری حوزۀ موسیقی، درآمد چهار شرکت بزرگ کیپاپ در سال ۲۰۱۸ حدود ۱/۱ میلیارد دلار بوده است. با توجه به اهمیت عظیمِ کیپاپ بهلحاظ فرهنگی و اقتصادی، اگر کیپاپ واقعاً تغییری در عملکردش میداد، میتوانست نگرش مردم را در کلِ کرۀ جنوبی تغییر دهد. اما در کشوری که پیشرفت اجتماعی معمولاً از پیشرفت فناوری و مادی عقبتر است، هیچکس امید چندانی به تحول ندارد. سیم سنگ-چونگ، نمایندۀ مجلس و نامزد سابق ریاستجمهوری که خواستار قوانین سختگیرانهتر علیه تعرض جنسی است، میگوید زنان «در موقعیت فلاکتباری قرار دارند». او میگوید در غائلۀ برنینگسان «پلیس و مسئولان سعی داشتند کسانی را که از قدرت برخوردار بودند مصون نگاه دارند و از جرائمشان چشمپوشی کنند. برای زنان در زندگی روزمرهشان هیچ جایی امن نیست».
سونگری، که نام اصلیاش لی سونگ هیون است، تقریباً در بیشترِ سالهای کارش به چهارچوبهای کیپاپ وفادار ماند. او در شهر جنوبیِ گوانگجو به دنیا آمده و کارش را در پانزدهسالگی با عضویت در گروه موسیقی «بیگبنگ» شروع کرده، بیگبنگ نخستین تجربۀ شرکت وای.جی در معرفی آیدلهای جهانی بود. بیگبنگ در آغازِ راهش بازخوردهای متفاوتی میگرفت، اما بالاخره به یکی از بزرگترین نامهای کیپاپ بدل شد. سونگری که فَک زاویهدار، موهای پرپشت و چالِ گونه دارد، بهتدریج به انتشار کارهای مستقل روی آورد و به یکی از معروفترین سلبریتیهای کرهای بدل شد. او حتی بعد از «رسوایی جنسی» در سال ۲۰۱۲ هم محبوبیتش را از دست نداد -مجلهای ژاپنی افشا کرد که سونگری در مدت اقامتش در ژاپن روابط جنسی داشته است. او در فیلمها و جُنگهای تلویزیونی کرهای و ژاپنی ظاهر میشد و در سال ۲۰۱۸ اولین تور مستقلش را برای تبلیغ آلبومش، «سونگریِ بزرگ»، آغاز کرد، آلبومی که طرح جلدش سونگری را با کُتی شبیه به کت «گتسبی» نشان میداد.
سونگری حتی بعد از رسیدن به قلههای سرگرمیسازیِ کره نیز مانع بزرگی سر راهش داشت. همۀ مردان کرۀ جنوبی باید حداکثر دو سال به خدمت نظام وظیفه بروند؛ این موضوع در کشوری که رسماً هنوز هم در حال جنگ با همسایۀ شمالیاش به سر میبرد قابلدرک است. ستارگان کیپاپ ترجیح میدهند تا جایی که میتوانند خدمت را به تعویق بیندازند، اما همهشان، تقریباً بدون استثنا، باید تا قبل از ۲۸سالگی خدمت سربازیشان را آغاز کنند. سلیقۀ مردم خیلی زود عوض میشود و آیدلها، بهمحض اینکه از انظار عمومی دور شوند، دیگر هرگز نمیتوانند جایگاه قبلیشان را پس بگیرند. این فرجۀ زمانی بسیاری از ستارگان مَرد را وادار کرده با سرمایهگذاری در رستورانها، بارها، شرکتهای مُد و فشن و املاکْ درآمدشان را به یک منبع خاص محدود نکنند. سونگری، که میبایست در سال ۲۰۱۹ برای خدمت سربازی ثبتنام میکرد، راهکاری را پیش گرفت که از راهکار خیلیهای دیگر مؤثرتر بود، او رستورانی زنجیرهای برای سِروِ رامِن1 تأسیس کرد و سهام یک شرکت لوازم آرایشی را خرید. در کلوب شبانۀ برنینگسان، در زیرزمین هتل لهمِریدیَن در منطقۀ گانگنام، هم سرمایهگذاری کرد. او چهرۀ تبلیغاتی این کلوب بود و گهگاه بهعنوان دیجِی هم در آن حاضر میشد.
در ماه دسامبر، یکی از سازندگان موزیکویدئو به نام کیم سنگ-کیو در یکی از فضاهای گفتوگوی آنلاین از شبی صحبت کرد که اخیراً در برنینگسان گذرانده است. کیم گفته بود که اولِ صبح، وقتی داشته از مهمانی جشن تولد دوستش به خانه میرفته، زن غریبهای دویده و پشت او پنهان شده، ظاهراً زن از ترس مردی که تعقیبش میکرد به او پناه آورده بود. وقتی کیم مقاومت کرده و از جلوی زن کنار نرفته بود، مرد به او حمله کرده بود، بعد هم چند مرد دیگر او را زیر مشت و لگد گرفته بودند. محافظان برنینگسان هم در بیرون از کلوب ضرب و شتم را ادامه داده بودند. بهگفتۀ کیم، پلیس به روایت او از ماجرا اعتنایی نکرده و توضیح محافظان را پذیرفته بود، بعد هم او را بازداشت کرده و باز هم کتک زده بودند. بعدها پلیس خودِ کیم را به دستداشتن در آزار جنسی متهم کرد، اتهامی که کیم آن را رد میکند.
مطلبی که کیم در فضای مجازی منتشر کرد در ماه ژانویه بسیار پُربازدید شد و پلیسِ سئول را وادار کرد به ماجرا رسیدگی کند. مأموران دربارۀ شبهات مربوط به معامله و تعرض به زنان در برنینگسان از سونگری بازجویی کردند، این اقدام زمانی صورت گرفت که رسانههای محلی رونوشت پیامهایی را منتشر کردند و مدعی شدند که این پیامها نشان میدهند سونگری برای سرمایهگذارانی که از برنینگسان بازدید میکنند روسپی میفرستد. پلیس در ماه مارس رسماً او را در پروندۀ فحشا مظنون اعلام کرد. وکیل سونگری از اظهارنظر دربارۀ اتهامات او امتناع کرد، اما خودِ سونگری قبلاً هر تخلفی را انکار کرده بود. (در حال حاضر، برنینگسان دیگر فعالیت نمیکند).
ازآنجاکه کیپاپ هیچ نوع رسوایی را برنمیتابد، سونگری فوراً اعلام کرد که خود را از صنعت سرگرمیسازی بازنشسته میکند. همان روز، مطبوعاتِ کره تصویر گفتوگوهایی را منتشر کردند که نشان میداد ستارۀ دیگری به نامِ جانگ جون-یونگ، بدون اطلاع شرکای جنسیاش، از آنها فیلم میگرفته و منتشر میکرده است.شخص دیگری در گفتوگوها از بیهوشکردن یک زن حرف زده بود. جانگ در واکنش به یک استوری علامت خندهای گذاشته بود و نوشته بود «بهش تجاوز کردی». او به تعرض جنسی و فیلمبرداریِ بیاجازه از زنان متهم شد؛ اتهامِ اول را نپذیرفت اما به دومی اقرار کرد.
کمی بعد در همان ماه، مون جائه این، رئیسجمهور کرۀ جنوبی، خواستار تحقیق همهجانبه پیرامون جرائم جنسی در صنعت سرگرمیسازی شد و دستور داد رسیدگی به پروندههای گذشته از سر گرفته شود. یکی از این پروندهها، پروندۀ بازیگر زنِ ۲۹سالهای به نام جانگ جا-یان بود که در سال ۲۰۰۹ خودکشی کرده بود. او قبل از مرگ یادداشتی به جا گذاشته و نوشته بود که مجبورش کردهاند با بیش از ۳۰ مردِ مشهور رابطۀ جنسی داشته باشد.
افشاگریها همینطور ادامه داشت و برای اولینبار به نظر رسید صنعتی که تمام فکر و ذکرش این بوده که وجهۀ خودش را حفظ کند چیزی نمانده که از درون متلاشی شود. افراد بیشتری از اهالی موسیقی به اتهام انتشار فیلمهای مخفیانه بازجویی شدند و چندین مأمور پلیس به همدستی با مالکان برنینگسان و چشمپوشی از مصرف مواد مخدر و تجاوز در این کلوب متهم شدند. در همین گیرودار، رسانههای کره گزارش دادند که یانگ هیون-سوک، مؤسس و تهیهکنندۀ ارشدِ وای.جی، از زنان روسپی استفاده میکرده تا حمایتِ یوهو لو، مردهزارچهرۀ آسیا و سرمایهگذار فیلمهای مستهجن، را به دست بیاورد. یوهو لو در ایالاتمتحده و مالزی به غارت صندوق ثروت ملی متهم شده است (که البته منکرِ آن میشود). این مردان مشهور را سای، ستارۀ آهنگ «گانگنام استایل»، معرفی میکرد. (لو دستداشتن در هر تخلفی در کرۀ جنوبی را رد کرد. پلیس، پس از تحقیقات، از پیگیری اتهام یانگ به دلالی جنسی امتناع کرد. یانگ در ژوئن ۲۰۱۹ در بیانیهای اظهار کرد که به امید «بازگرداندن ثبات به وای.جی» از مَناصب اجرایی کناره گرفته است. او نوشته بود «حرفهای بیشرمانه و حقارتباری دارند با بیمبالاتیِ تمام بهجای حقیقت دهانبهدهان میشوند».
اوضاع وقتی بدتر شد که پای مردی به نام جو وون-کیو به ماجرا باز شد. جو که کشیش مِتُدیست است حدود یک دهه با نوجوانان فراریِ منطقۀ گانگنام کار کرده بود. حدودِ سال ۲۰۱۶، جو متوجه شد که عدۀ زیادی از آن نوجوانان، بهویژه دخترها، ناگهان ناپدید میشوند. بالاخره ردِ بعضیهایشان را در کلوبهای شبانه زد، جایی که در آن، در اِزای دریافت پول، یک شب با مردان همراهی میکردند و، چون به سن قانونی نرسیده بودند، با مدارک جعلی کار میکردند. جو برای اینکه اطلاعات بیشتری دستگیرش شود برای کلوبها مشروب میبُرد و تجهیزاتشان را تعمیر میکرد، ازجمله در مکانی که بعدها به برنینگسان تبدیل شد. او مدعی شد که کلوبها برای شناسایی دختران فراریِ جذاب «استعدادیاب» استخدام میکنند. جو بعد از چند ماه تلاش خالصانه مدعی شد که زنان، درحالیکه گاهی با داروی بیهوشیِ جی.اچ.بی بیهوش شدهاند، به مهمانان ثروتمند پیشکش میشوند.
جو، که از آن زمان به بعد به یکی از هواداران سرسختِ اعمال قوانین سختگیرانهتر برای تعرض جنسی بدل شده، در مصاحبهای میگوید «قاچاق جنسی در میان نخبگان صنعت سرگرمی به فرهنگ بدل شده». او گانگنام را، که آیدلها و مدیران کیپاپ در آن با ثروتمندترین و پرنفوذترین آدمهای کرۀ جنوبی نشست و برخاست میکنند، «جامعهای مردسالار» توصیف میکند که به زنان به چشم اشیای عرضهکردنی نگاه میکند. او میگوید
تشکیلات آیدل به پاگرفتنِ این فرهنگ کمک کرده است: «بسیاری از آیدلهای کیپاپ از ۹سالگی آموزش میبینند. اینها همین که به موفقیت و محبوبیتی میرسند برای خود پادشاهی میکنند».
رسوایی برنینگسان از دو جهت برای کیپاپ شرمآور بود، اول اینکه خط قرمز مسائل جنسی را زیر پا گذاشته بود و دوم اینکه نشان میداد صنعت کیپاپ دارد
مهمترین عامل بقایش، یعنی کنترل، را از دست میدهد. مهمترین دستاندرکاران کیپاپ شرکتهای مدیریت هستند که در نقش آژانس استعدادیابی، ناشر موسیقی و برپاکنندۀ کنسرت فعالیت میکنند. حتی بزرگترین ستارهها نیز درحقیقت کارمندانِ کیپاپ هستند که بخشی از درآمدشان را بهعنوان دستمزد دریافت میکنند و وظیفه دارند اهدافی را که برای میزان تولید، تور کنسرتها و تبلیغات تعیین شده برآورده کنند.
این سیستم به مجموعهای از چندین کارخانه تشبیه شده، اما به اتحادیههای صنفیِ قرونوسطا هم شباهتهایی دارد. آیدلها معمولاً قراردادهای هفتساله امضا میکنند. این در حرفهای که ۳۰ سالگی آخرین سن مجاز برای حضور در بازار است خودش یک عمر است. (قبلاً قراردادهای بیش از دهساله هم مرسوم بود). تقریباً همۀ اجراکنندگان با کارآموزی شروع میکنند، یعنی هرروز خوانندگی، رقص و چیزی شبیه به طرز سلوک و رفتار را ساعتها آموزش میبینند. وقتی به نوجوانی میرسند، شرکتهای مدیریت آنهایی را که آیندهدارتر هستند در گروههایی کنار هم جمع میکنند، این گروهها هم، پیش از آغاز به کارِ علنی، یکی دو سال دیگر تمرین میکنند.
مدیرانْ سبکِ موسیقی هر گروه را طوری شکل میدهند که مطابق با سلیقۀ روز جامعه باشد. خیلی از موفقترین آهنگها ترکیبی هستند و موسیقی رپ، الکترونیک، و حتی رِگِه را با ملودی و ترانههای بهیادماندنی و ترجیعبندیهایی که بخشیشان انگلیسی است در هم آمیختهاند. از اولین سالهای هزارۀ جدید که کیپاپ شهرت جهانی پیدا کرد، موسیقی کانتوپاپ که موسیقی صادراتی و روبهزوالِ هنگکنگی است بهسرعت جایگاهش را از دست داد، شرکتهای مدیریت به ترانههای انگلیسیِ بیشتری روی آوردند و کارآموزان خارجی را هم وارد سیستم پرورش آیدل کردند -که بیشترشان کرهایهای خارج از کشور و برخی تایلندی و چینی بودند.
پیبردن به علت علاقۀ شرکتهای مدیریت به مدل کارخانهای سخت نیست. داشتن اندوختهای از اجراکنندگانِ کارآزموده آنها را از یکی از اساسیترین نگرانیهای ناشران موسیقی در غرب -یعنی یافتنِ استعدادها و پیشدستی در عقدِ قرارداد با آنها- نجات میدهد. اگر مدیران به این نتیجه برسند که تِرند فراگیرِ بعدیْ هیپهاپ یا گروههای مختلط است، کافی است کارآموزانشان را بر همان اساس انتخاب کنند. بر روی کاغذ، رقیبداشتنِ آیدلها و قراردادهای سفت و سختی که با آنها بسته میشود باعث شده کنترل و تسلط بر آنها آسانتر از ستارههای غربی باشد. هیچکس نمیتواند جاستین بیبر را اخراج کند، اما ستارگان کیپاپ هرکدام رئیسی برای خود دارند.
این تشکیلات منتقدان فراوانی دارد. گروههای فمینیست برخوردِ این صنعت با زنان را محکوم کردهاند، چراکه به زنان کمتر از همتایان مردشان دستمزد میدهد و برایشان قید و بندهای فیزیکی و رفتاری دستوپاگیرتری تعیین کرده است. ستارگان زنی که جلوی این توقعات بایستند با آزارهای مجازی بیرحمانهای روبهرو میشوند که گاه عاقبت تلخی هم دارند: در ماه اکتبر ۲۰۱۹، خوانندهای به نام سولی، که بهصراحت دربارۀ مشکلات روحیاش حرف زده بود و برخی تابوهای دیگرِ کیپاپ را هم به بازی گرفته بود، پس از سالها مواجهه با سرزنشها در فضای مجازی -ظاهراً براثر خودکشی- جانش را از دست داد. بعضی آیدلها از مدیران خود شکایت کردهاند، آنها مدعیاند که تقریباً از تمام عواید مالیِ حاصل از کارشان محروماند. بااینکه برخی اجراکنندهها ترانههایشان را خودشان مینویسند، پرورش خلاقیت یا صداهای خاص در کیپاپ بهندرت در اولویت است. هدف این صنعت تقلید از فرمولها، کمی تغییر در آنها یا ترکیبکردنِ آنهاست.
همۀ ملزومات در مکانهایی مثل مدرسۀ کارآموزیِ شرکت «دی.اس.پی مدیا» مهیاست. دی.اس.پی مدیا شرکت مدیریتِ نهچندان بزرگی در خیابانی باریک در شمال گانگنام است و در هیچیک از رسواییهای اخیر دست نداشته است. مدرسۀ این شرکت نُه کارآموز پسر و سه کارآموز دختر دارد که پنجروز در هفته، از حدودِ دو بعدازظهر تا حدود نُه یا دَهِ شب، تمرین میکنند و آخرهفتهها ساعات تمرینشان را بیشتر هم میکنند. کارشان، دستکم با معیارهای کرهای، آنقدری که به نظر میرسد خستهکننده نیست. دانشآموزان کرهای، در مقایسه با دانشآموزان بیشترِ کشورهای دنیا، ساعات بیشتری را در مدرسه میگذرانند. اگر کارآموزان تااینحد وقت صرفِ تمرین نمیکردند، احتمالاً مثل یکی از همین مدارسی میشدند که شاگردان را فقط برای امتحان آماده میکنند.
بعدازظهرِ یک روز جمعه، چهار کارآموز پسرِ دی.اس.پی با تیشرت، شلوارهای خطدارِ گشاد و مشکی و کتانی بهردیف وارد اتاق آینهدارِ تمرین شدند و برای کشش عضلات پا و ران کمی نرمش کردند. بعد مربی آهنگِ «وِیو» را پخش کرد که آهنگی است به سبک جامائیکایی که توسط گروه پسرانۀ آتیز خوانده شده. شاگردان حرکات بینقصشان را آغاز میکنند، همزمان شعرها را لبخوانی را میکنند و حرکاتی را بسیار هماهنگ با هم انجام میدهند، برای همین هم هرکدام از پسرها فرصت خیلی کوتاهی برای نشاندادنِ هنرهایش دارد. کار قدرتی و سختی است، اما به نظر میرسد به آنها خوش میگذرد، چون خنده به لب دارند و هر وقت موسیقی قطع میشود با هم شوخی میکنند.
بعد، پسرها و یکی از دخترهای مثل خودشان دور هم جمع شدند و با هم دربارۀ نحوۀ ورودشان به این عرصه صحبت کردند. دختر پانزدهساله میگوید «وقتی بچه بودم، هر وقت گروههای آیدل را در تلویزیون میدیدم، به نظرم خیلی معرکه میآمدند و میخواستم مثل آنها بشوم». بااینهمه، انگیزههای او بیشتر مادیاند تا هنری. با خندهای نخودی میگوید «هدفم این است که برای پدر و مادرم خانه بخرم».
کنار او کارآموزِ دیگری به نام سونگ جائه-وون نشسته. او آرزوهایی دارد که شاید در تاریخ ناشران موسیقی در آمریکا هرگز کسی نظیرشان را نشنیده باشد. میگوید «بزرگترین آرزویم این است که دل پدر و مادرم را شاد کنم». سونگ هجدهسال دارد و تقریباً از همۀ بچههای گروه بزرگتر است. دندانهایش را ارتودنسی کرده و به هر دو گوشش حلقۀ نقره انداخته است، و اگر همهچیز درست پیش برود، او از همه به ستارهشدن و دستوپنجه نرمکردن با معضلاتش نزدیکتر است. او میگوید وقتی کسی آیدل میشود «تقلای مدام برای حفظ وجهۀ مثبتْ کمی اضطرابآور خواهد بود. هر وقت به آن سطح رسیدم، راهی برای مقابله با این اضطراب پیدا میکنم».
وقتی دربارۀ رسواییهای اخیر از او سؤال میکنم، خندهای عصبی میکند. دو تا از مربیها کنارشان نشستهاند و شاگردان انگار میدانند که در موقعیت حساسی هستند. سونگ جواب میدهد «روالِ روشمند این سیستم خوب است. من با راهنماییهای این سیستم دارم اخلاق یاد میگیرم».
در یک عصر زیبای کارتپستالی در اواخر ماه اوت، دهها زن با پلاکارد و بلندگو در میدان بتنی نزدیک سیتی هالِ سئول جمع شدند. کمی قبل از آن، اعضای جنبش فمینیستیِ کرۀ جنوبی اعتراضاتی هفتگی را آغاز کرده بودند که هر بار به یک موضوع میپرداختند. موضوعِ این بارِ اعتراضات خشونت بود. معترضان در بازههای مشخصی شعار ساده و خشمآلودی را تکرار میکردند: «به کشتار زنان خاتمه دهید!». بعضیها تابلوهایی در دست داشتند که اسامی زنان مقتول رویشان نوشته شده بود. سون مون-سوک، برگزارکنندۀ اعتراضات، از روی سکوی کوچکی با صدای بلند میگفت «کاری جز خشمگینشدن از دستمان ساخته نیست. دولت تعرضاتی را که به زنان میشود نادیده میگیرد. امروز اینجا جمع شدهایم تا پلیس، مدعیالعموم، دادگاهها و دولت را، که به مرگ زنان بیاعتنا هستند، وادار کنیم واکنش مؤثری نشان دهند».
بیشتر از نیمی از قربانیان قتل در کُره زن هستند. این آمار یکی از بالاترین آمارهای قتل زنان در جهان است. آمار دولتی نشان میدهد که تعرض و آزار جنسی بسیار شایع است، بااینحال، ترس از بدنامی و بیآبرویی باعث میشود عدۀ اندکی آنچه را از سر گذراندهاند برملا کنند. (تا الان، معدود زنانی که دربارۀ سوءاستفادههای ادعایی در برنینگسان افشاگری کردهاند نامی از خود نبردهاند). معمولاً از زنانی که چنین اتهاماتی را علناً افشا میکنند به بهانۀ تهمت و افترا شکایت میشود و این طرز فکر که خودِ قربانیان باعثوبانیِ چنین حملاتی هستند همچنان در میان مردم رایج است. گاهی متهمان در دادگاه برای کاستن از مجازات خود به مصرف الکل اشاره میکنند. این عده به بهانۀ اینکه در هنگام تعرض حالت عادی نداشتهاند موفق میشوند در مجازاتشان تخفیف بگیرند. پارک های-یونگ، معاون ریاست مرکز سانفلاور سئول، که کارش کمک به قربانیان است میگوید «مقصردانستن قربانیان با گفتن چیزهایی مثل ‘چرا اونطور لباس پوشیدی؟’ یا ‘چرا فرار نکردی؟’هنوز هم موانع بزرگی هستند که زنان را از شکایت بازمیدارند».
اکثرِ معیارهای برابریِ اقتصادی نشان میدهند که عملکرد کشور کره در این زمینه فاجعه است. در میان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی، شکاف جنسیتیِ دستمزد در کرۀ جنوبی از همه بیشتر است. این کشور از لحاظِ شاخص سقف شیشهای در نشریۀ اکونومیست در رتبۀ آخر قرار گرفته است. این شاخص هر سال رفتار دوستانه با زنان شاغل را در بین ۲۹ کشور توسعهیافته رتبهبندی میکند. در کنار همۀ اینها، جنبش سازمانیافتۀ «حقوق مردان» هم وجود دارد، و نظرسنجیها نشان میدهند که مردان بهطور کلی به سیاستهای فمینیستی بدگمان هستند.
دولت مون جائه تلاش کرده اوضاع را برای زنان بهتر کند. این دولت قانونی وضع کرده که طبق آن مجازاتِ مزاحمت در محل کار شدیدتر میشود و حمایت بیشتری از قربانیان صورت میگیرد. دولت همچنین پلیس را هم ترغیب کرده که درمورد فیلمبرداریهای مخفیانه شدتعمل به خرج دهد. پلیس نیز چندین پیگرد جنجالی را آغاز کرده است (در ماه مارس، دو مرد دستگیر شدند. آنها مظنون بودند به گرداندنِ وبسایتی که، با استفاده از دوربینهای پنهانشده در پریزهای برق و وسایل برقیِ اتاق هتلها، فیلم داخل اتاقها را بهطور زنده پخش میکردهاست). فعالان حوزۀ زنان کوشیدهاند توجه مردم را به صنعت سرگرمیسازی جلب کنند. معترضان معمولاً از جانگ، زن بازیگری که خودکشی کرد، با عنوان شهید یاد میکنند. در بحبوحۀ افشاگریها علیه برنینگسان، آنها معترضان را تا جلوی کلوب راهپیمایی کردند. شاید به نظر برسد اتفاقاتی که بعد از تاریکشدن هوا در منطقۀ ازمابهترانِ سئول میافتد به عدۀ نسبتاً اندکی مربوط باشد، اما کنشگران معتقدند که رفتار سلبریتیها -و تصویری که صنعت سرگرمیسازی از زنان ترویج میکند- بر فرهنگ بخش بزرگتری از جامعه تأثیر بیشازاندازهای دارد.
به نظر میرسد سیاستمداران هم خواهان پاکسازی کیپاپ هستند، هرچند که ممکن است صرفاً به دورنگهداشتنِ اخبار این تخلفات از تیتر مطبوعات قانع باشند. دولتهای این کشور، یکی پس از دیگری، موسیقی را قلب راهبرد قدرت نرم دانستهاند، راهبردی که درصدد است کرۀ جنوبی را به رهبر فرهنگی آسیا بدل کند، و در این راه موفقیتهای چشمگیری هم به دست آورده است. گروه پسرانۀ بی.تی.اس که موفقترین گروه کیپاپ است پدیدهای حقیقتاً جهانی است که بارها در صدر جدول فروش آمریکا قرار گرفته و کارهای مشترکی را با استیو آئوکی، نیکی میناژ و سایر اجراکنندههای غربی منتشر کرده است. مون، در سخنرانیاش به مناسبت شروع سال ۲۰۱۹، از بی.تی.اس و صنعت موسیقی بهخاطر «به هیجان آوردنِ بیحدواندازۀ» خارجیها دربارۀ فرهنگِ کره تقدیر کرد.
بااینهمه، یکی از موضوعات قابلتوجه در ماجرای رسوایی برنینگسان تأثیر ناچیزی است که سیل افشاگریها بر فعالیتهای کیپاپ گذاشته است. صنعت کیپاپ در واکنش به این مسئله، بهجای آنکه به خودکاوی در اوضاع خود بپردازد، بر این لکۀ ننگ سرپوش گذاشته است. بااینکه اتهاماتی که میشد با آنها سونگری را تحت پیگرد قانونی قرار داد به هفت مورد میرسید و اجراکنندگان دیگری هم بودند که بعد از رسواشدن از کار کناره گرفتند، کمتر مدیر یا آیدلی بوده است که به این آشوب اذعان کرده باشد. هیچ مطالبۀ منسجمی برای اصلاح رفتارِ ستارگان مرد یا بحث جدی درمورد تجدیدنظر در شیوۀ آموزش آیدلها وجود نداشته است.
جونگ چانگوان، از مدیران سابقِ برنینگسان، که حالا در شرکت خوشهایِ سرگرمیسازیِ سی.جِی ای.ان.ام مشغول به کار است، معتقد است مهمترین تأثیر ماجرای برنینگسان عبرتآموزبودنِ آن است. او میگوید «این ماجرا درس بزرگی است دربارۀ اینکه چه کارهایی نکنیم. بهترین آموزگار برای آیدلهای جوان دیدنِ رسوایی آیدلهای دیگر و محوشدنشان از صنعت است». و حقیقتاً هم محو میشوند- شرکت وای.جی اینترتینمنت، در بهروزرسانیِ وبسایت «بیگبنگ»، عکس سونگری را از پرترۀ رسمی گروه حذف کرده است.
برای دیگران، حکایت همچنان باقی است. «ام. کانتدان» برنامۀ هفتگی پرطرفداری است که در آن بینندگان به اجرای آیدلهای تازهکار رأی میدهند. پیش از ضبط قسمت اخیر این برنامه، اجراکنندگان که گریم و آرایشهای سنگینی کرده بودند، درحالیکه حواسشان به مرتببودن سر و وضعشان مشغول بود و با گوشیهایشان بازی میکردند، اینطرف و آنطرف میرفتند. با نزدیکشدن زمان ضبط، اعضای یک گروه دخترانه فیلم ضبطشدۀ تمرینشان را روی مانیتور بزرگی تماشا کردند و برای هماهنگی با هم حرکاتشان را مرور کردند. دختر خوانندهای با موهای بنفش، بلوز آستینبلندِ آبی روشن و شلوارک جین مشکی که زنجیرهای نقرهای از آن آویزان بود با گامهای موزون در سالن قدم میزد. لباسهایش طوری طراحی شده بودند که حاکی از سرکشی و اطاعتِ توأمان باشد.
رژۀ گروهها شروع شد: دَه پسر با شلوارهای جینِ زاپدار، شش دختر با لباس شیکِ دبیرستانی، ۵ پسر و یک عروسکِ تخممرغیشکل که نماد خوششانسی بود و میتوانست ثمرۀ عشق جسیکا رَبیت و کَسپر، روح مهربان، باشد.2 هفتههای بعدی نیز دَهها گروهِ دیگر روی صحنه رفتند که همگی تازهترین محصولِ خط مونتاژی مکّار بودند.حیات کیپاپ به هیچ فردی وابسته نیست. هیچ آیدلی، هرقدر هم محبوب باشد، با این ماشینِ تولید برابری نمیکند.