اینکه ما اصرار داریم اگر کسی میخواهد موج کرهای را نقد کند باید حداقل به تاریخ، سیاست، جامعهشناسی، فرهنگ، زبان و… کره در صد سال گذشته مسلط باشد دلایل متعددی دارد که در برخی نوشتهها توضیح دادهایم. اگر هالیو یا موج کرهای را پدیدهای سیاسی، با اهداف عمدتا اقتصادی و با استفاده از ابزار فرهنگی بدانیم که در واقع هم همینگونه است، آن را خیلی عمیقتر از آنچه در کشور به عنوان «نقد موج کرهای» رواج پیدا کرده باید دید و نقد کرد تا به صواب نزدیکتر باشد.
صرف معرفی چند گروه موسیقی و نقد ظاهری، آن هم با چند کلیشه پرتکرار مانند همجنسگرا بودن، شیطانپرستی و… را نمیتوان نقد موج کرهای نامید و دوره نقد موج کرهای برگزار نمود. بهعنوان نمونه، برخی از کسانی که خود را ناقد موج کرهای میپندارند به گروهی مانند بیتیاس از جهت اینکه آرایش میکنند و آرایش برای مردان در فرهنگ ما قبیح است، ایراد میگیرند. برخی دیگر نیز که خود را عالمتر میپندارند و به قول خودشان با هزاران دخترِ طرفدار گفتگو داشتهاند و خیلی میدانند که موج کرهای چیست! با ژشتی روشنفکرانه و همه چیز دان، این رفتار را توجیه میکنند که آرایش کردن برای مردان کره امری عادی است و مردان کرهای بیشترین میزان استفاده از لوازم ارایشی در جهان را دارند.
گرچه این اطلاعات درست است، اما این باعث میشود قبح و زشتی این کار از بین برود؟ آیا عادی پنداری این رفتار باعث نمیشود تا توسط نوجوانان و جوانان کشور ما الگوبرداری شود و سالها بعد آرایش کردن مردان در ایران هم عادی جلوه داده شود؟ این اساتید ناقد! آیا تاکنون به این فکر کردهاند که آرایش کردن مردان از چه زمانی در کره باب شده و از چه زمانی قبح آن از بین رفته است؟ آیا آرایشی که بین مردان در کره مرسوم است، همان آرایشی است که مثلا گروه بیتیاس از آن استفاده میکند؟ یا اینگونه آرایش حتی در کره نیز امری عادی محسوب نشده و تابو شمرده میشود؟
تنها در ظرف تقریبا سه دهه کره از موقعیت سابق بهعنوان «میگو در میان نهنگها» و یک کشور «جهان سومی» و عضو جداییناپذیر جنگ سرد به یکی از پیشرفتهترین دموکراسیهای اقتصادی در جهان تبدیل شد. ملیگرایی، جهانی شدن، جنبشهای ضد استعماری و سیاستهای مستبدانه و دموکراتیزاسیون به شیوههای منحصر بهفرد و پیچیده، سیاستهای عصر مدرن کره جنوبی در قرن بیستم را تحت تاثیر قرار دادهاند. کره به شکل فزایندهای توسعه و رشد پرسرعتی را تجربه کره که برخی از جامعهشناسان کرهای آن را «مدرنیته فشرده» توصیف کرده و این اتفاق بدون پیامدهای اخلاقی و اجتماعی نبوده است.
یکی از این پیامدها که بهویژه پس از بحران IMF و شکافهای اجتماعی و اقتصادی رو به گسترش ناشی از بیکاری آن نمود پیدا کرد علاقه روز افزون به «بدن» در بین کرهایها بود. زمانی که جامعه کرهای پس بحران IMF در تلاش بود تا به سرعت خود را به شکلی بهینه شده برای سیستم نئولیبرال سازماندهی کند، علاقه به بدن شروع به رشد کرد. از مدها و استایلهای پوشش گرفته تا غذاهای رژیمی، تناسب اندام گرفته تا مراقبت از بدن و جراحیهای زیبایی و استفاده بیاندازه از لوازم آرایشی و هر آنچه پیرامون بدن تعریف میشد، تبدیل به علاقه و گفتمان رایج بین مردم شد.
پس از IMF است که در آن زنان و مردان به شکل فزایندهای در معرض رقابت اجتماعی و گرفتن تاییدیه براساس داشتن یک چهره «درست» قرار میگیرند و منبع خودتوانمندسازی دیگر مبتنی بر فضایل اخلاق سنتی نیست، بلکه بر اساس عوامل قابل اندازه گیری و کمی مانند قد، وزن و شاخص BMI است.
شروع پدیده «بدن» در کره را میتوان از این زمان در نظر گرفت اما اینکه سیاستهای حکومتی مانند سیاستها و هدفگذاریهایی که «کیم دای جونگ» آن را پیگری مینمود چه تاثیری در افزایش آرایش مردان داشته و سرریز آن در صنعت فرهنگی کره مانند آنچه در گروههای موسیقی همچون بیتیاس مشاهده میکنیم، چگونه بوده است نیاز به فرصتی دیگر دارد که ان شاء الله به آن نیزخواهیم پرداخت.
موج کرهای پدیدهای صرفا فرهنگی نیست که آن را فقط با ابزار فرهنگی بسنجیم و نقد کنیم، گرچه حتی برای نقد با شاخصهای فرهنگی نیز نیاز داریم تا سنجههایی با توجه به ویژگیهای هالیو داشته باشیم و مطابق با آن و با توجه به اقلیم و زیستبوم فرهنگی کشور خودمان، هالیو را نقد نماییم.
در انتها باز هم فرمایش پیامبر اکرم (ص) را متذکر میشوم که فرمودند: مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ؛ اگر كسي بدون علم كاري انجام دهد، تباه سازي اش بيشتر از سازندگي اش خواهد بود.
✍️ منصوریخواه، مدیر مسئول فصلنامه مطالعات راهبردی کره جنوبی