نویسنده: سرکار خانم حیدری، سردبیر فصلنامه مطالعات راهبردی کره جنوبی

«باران را متوقف کن» اثر دوخواننده کره‌ای (نامجون و تبلو) بخوبی توانسته زیربنای فکری و اعتقادی این دو نفر را آشکار کند.

در این ویدئو کلیپ، درد و رنج بی پایان و احساس پوچی در زندگی روایت میشود و دو خواننده معروف، پس از اعتراض به آموزه های سختگیرانه مسیحیت، خود را در آستانه سقوط در نیستی تصور میکنند.

علت حس پوچی و سقوط را میتوان در «دوری از معنویت صحیح» و دست و پا زدن در متون فلسفی بخصوص فلسفه«یونگ»دانست.

وقتی شخص یا گروهی از معنویت و خداگرایی تهی شود، خودبخود به ورطه پوچی گرفتار میشود.چنین فردی حتی با کمک گرفتن از آموزه های فردی مثل یونگ هم (که خودش دارای گرایشات کابالیستی است) نمیتواند حس بد و ناامیدکننده پوچی را از خود دور کند.

چرا که آموزه های خودشناسی و فردیت یونگ (یا دیگر روانشناسان و نظریه پردازان امانیست) بصورت مقطعی بوده و همچون مسکن عمل می کند اما دردها و آن حس پوچی را بصورت ریشه‌ای درمان نمی‌کند.

مثلا هدف یونگ، رسیدن به یکپارچگی روان و خودشناسی است که این هدف بدون یک چارچوب متعالی غالبا منجر به احساس پوچی و بی‌ثباتی میشود.

اما در نگاه الهی، هدف زندگی انسان در تقرب به خدا و در راستای خواست الهی تعریف میشود که همین مقوله چون منطبق بر فطرت انسانها است، به انسان معنا و آرامش و امید می‌بخشد.

یعنی منبع امید و خودشناسی در نگاه الهی، وصل شدن به منبع انرژی و قدرت و اراده خداوند قادر است، اما منبع امید وخودشناسی در این موزیک ویدئو (مانند سایر موزیک ویدئوهای نامجون) نامشخص است، چرا که به قدرتی فراتر از خود که متشکل از نیمه شر و خیر است باز نمی‌گردد و در نهایت همین خودشناسی که پایه و بدنه محکمی هم ندارد، ممکن است منجر به خودکشی و افسردگی شود.

همه این موارد در موزیک ویدئو ” باران را متوقف کن” هویدا شده و منظومه ای از نگرش آر ام و تبلو را تشکیل می‌دهد.

موزیک‌ویدئوی باران را متوقف کن Stop the Rain  توسط ” تبلو”  از گروه «اپیک هیگ» و “آر ام” از گرو «بی تی اس» تولید شده و در تاریخ ۲ می ۲۰۲۵ منتشر شده ‌است. این موزیک ویدئو تمرکز بر مفاهیم نهیلیستی دارد که نتیجه اعمال سختگیرانۀ ‌مسیحی و مشکلات اجتماعی است. کمپانی «شوکونیت» که یک استودیوی انیمیشن سازی هست این موزیک ویدئو رو تولید کرده که تخصص اش در زمینه تولید انیمیشن‌های دوبعدی است.[1] آهنگ «باران را متوقف کن» به محبوبیت بین‌المللی چشمگیری دست یافت.این آهنگ به سرعت وایرال شد و تنها یک هفته پس از انتشار، از مرز ۸.۲ میلیون پخش در اسپاتیفای گذشت.[2]

این آهنگ پس از انتشار در ۲ مه ۲۰۲۵، در رتبه ۱ در فهرست جهانی جدول آهنگ‌های آیتونز اروپا و جدول آهنگ آیتونز آمریکا قرار گرفت و برای اولین بار در رتبه‌ی اول جدول آهنگ‌های دیجیتال رپ بیلبورد (سومین آهنگ آر ام است که به این رتبه می‌رسد). قرار گرفت.[3] سبک این موزیک ویدئو “هیپ‌هاپ و رپ آلترناتیو” است و ترکیب “هیپ‌هاپ و رپ آلترناتیو” معمولاً مضامینی عمیق‌تر، پیچیده‌تر و غیرمتعارف‌تر از هیپ‌هاپ سنتی را منتقل می‌کند.[4]

باران را متوقف کن

« باران را متوقف کن» توسط دو خواننده کره‌ای «تبلو» و «نامجون» خوانده شده‌است.

تبلو در آثارش اغلب لحنی انتقادی دارد، به‌ویژه در آلبوم « باز ترسیم روح انسان» و آهنگ‌هایی مانند« دروازه مروارید» که در آنها نقدهای صریحی به دین و ساختارهای اجتماعی وارد میکند. وی در آثاری مثل «نوآر» و «نقشه روح» نقدهای اجتماعی و روان‌شناختی را با داستان‌سرایی ترکیب می‌کند. « باران را متوقف کن » هم یکی از انتقادی‌ترین آثار اوست زیرا به‌طور مستقیم به قانون‌گرایی مذهبی می‌پردازد، اما با این حال همه آثار تبلو به این شدت انتقادی نیستند؛ برخی مانند «پرواز کن» یا «آهنگ باران» لحنی امیدوارکننده‌تر دارند.

سبک تبلو ترکیبی از «نقد، درون‌نگری و امید» است که بسته به موضوع آهنگ تغییر می‌کند.[5] خوانندۀ دیگر اثر، نامجون ملقب به «آر ام» است.  نامجون رئیس گروه « بی تی اس» میباشد و با سرودن اشعار فلسفی و روان‌شناختی‌ که از مکاتب و اندیشمندان غربی الهام گرفته‌، شناخته شده است، از آهنگ‌هایی اقتباس شدۀ او میتوان به « پرسونا » « انعکاس» « توکیو » و « به سوی من برگرد» اشاره کرد.

اغلب سروده‌های نامجون و موزیک ویدئوهای او از نظر مفهومی با هم مرتبط اند. به عنوان مثال در «پرسونا»، «سایه»، «انعکاس» و «باران ابدی»  از نمادهای مشترک (از نظر مفهومی) استفاده شده است که این نشان دهندۀ منظومه فکری آثاری است که وی سروده و اجرا نموده ‌است.

لذا برای نقد آثار نامجون باید به پیوستگی این آثار توجه کرد تا نقد دقیق و صحیحی داشته باشیم.  در غالب آثاری که نامجون سروده و اجرا کرده و آثار گروهی‌اش ( « نقشه روح» « پرسونا» «نقشه روح7» « بالها » « تو هرگز تنها قدم نمی زنی » « عرق اشک و خون » « خودت را دوست داشته باش » ) توجه ویژه‌ای به مفاهیم روانشناختی و فلسفی ” یونگ ”  وجود دارد و به همین علت تکرار تصاویر و مفاهیم در این آثار بی دلیل و بی معنا نیست.

به عنوان مثال موزیک‌ویدیوی «پرسونا» اثری است که مستقیماً اشاره به مفهوم  «پرسونای یونگ» دارد. یونگ به شکل مفصل در کتاب «کهن‌الگوها و ناخودآگاه جمعی» به مفهوم پرسونا و سایه پرداخته است.[6]

نامجون در این اثر از طریق تصاویر و متن ترانه، مبارزه‌اش برای متعادل کردن هویت عمومی و خصوصی‌اش را به تصویر می‌کشد و به فرآیند ” فردیت و مواجهه اولیه با سایه” اشاره می‌کند. این ویدیو به‌عنوان نقطه شروعی برای « آلبوم نقشه روح » میباشد که سفری عمیق‌تر به روان انسان را دنبال می‌کند.

تصویری از موزیک ویدئو پرسونا از نامجون

نامجون در یک کلاس درس ایستاده و تخته‌ای پر از کلماتی مانند Ego ، Persona، و Shadow را می‌بیند. این صحنه به کاوش در هویت و تلاش برای شناخت خود واقعی در پشت نقاب اجتماعی اشاره دارد.

باران را متوقف کن

سه نما از موزیک ویدئو «پرسونا» که بخش‌های مختلف «خود» را نشان می‌دهند

می‌توان گفت که اغلب اشعار او به‌طور برجسته تحت تأثیر مفاهیم روان‌شناختی، «کارل یونگ» و مضامین اگزیستانسیالیستی و ایده‌های فلسفی «فریدریش نیچه»، «ژان‌پل سارتر» و «آلبر کامو» قرار دارند.

همچنین  نامجون از ادبیات مدرن و آثار نویسندگانی مانند هرمان هسه (که خود تحت تأثیر یونگ و نیچه بود) نیز استفاده کرده‌است.

تحلیل موزیک ویدئو «باران را متوقف کن»

موزیک‌ویدئوی «باران را متوقف کن» یک اثر انیمیشنی است که داستان کودکی را به تصویر می‌کشد که درد و ناامیدی خود را در کمدی تاریک پنهان می‌کند.

سکانس‌های اول موزیک ویدیوی «باران را بند بیاور»، گذار از یک تصویر روشن و ملایم به یک پالت رنگی تیره‌تر، غم‌انگیز و خاکستری را به نمایش می‌گذارد که نشان‌دهندۀ تغییر در فضای احساسی است.

در ابتدا، تصاویر نمادینی مانند ماشین اسباب بازی روی زمین، پسری با هدفون، قاب عکس روی دیوار، تلویزیونی که تصویر سیاه و سفید دارد، گربه‌ای که خسته‌ است و خمیازه می‌کشد، عکس سه نفری درآمده از کشوی کمد که به نظر خانوادگی است و آشفتگی خانه و… فضای بی روح زندگی را به خوبی منتقل میکند و در مجموع، خانه حال و هوایی نوستالژیک و تأمل‌برانگیز دارد که پس از شروع متن شعر، رنگ تصویر به سیاه و سفید تغییر پیدا می‌کند.

باران را متوقف کن

این پالت رنگ خاکستری تیره و خیس از باران، همراه با تصاویر نمادین، منتقل کننده کشمکش درونی و آشفتگی ذهنی است که اغلب به عنوان «باران درون» توصیف می‌شود که درواقع استعاره‌ای برای درد و اضطراب عاطفی مداوم است.

تصویر باران همراه با تُن‌های ملایم نشان‌دهنده‌ی مالیخولیا، آسیب‌پذیری و نبرد مداوم با شیاطین درونی فرد است و تاریکی تدریجی، نزول انسان را به درون این احساسات منعکس می‌کند.

این اثر با استفاده از نمادهای باران، سقوط و بال‌هایی که بعد از سقوط از بین می‌رود، فضایی عمیقاً تاریک و ناامید کننده را القا می‌کند.

البته در کور سوی متن اثر با مطرح کردن «تلاش برای متوقف کردن باران» کمی امید دیده وجود دارد اما این امید درمانگر نیست بلکه تسکین موقتی است.

نهیلیسم و استعاره‌ی باران

نهیلیسم فلسفه‌ای است که معنای ذاتی زندگی یا ارزش‌های سنتی (مانند دین، اخلاق یا اجتماع) را زیر سؤال می‌برد و اغلب به احساس پوچی و ناامیدی منجر می‌شود. در میان متفکرین غربی، نیچه، نهلیسم را به‌عنوان «پوچی ناشی از فروپاشی ارزش‌های سنتی» توصیف می‌کند، به‌ویژه پس از «مرگ خدا» که از افول ایمان به ارزش‌های مسیحی و متافیزیکی در غرب اشاره دارد.

از نظر نیچه، نهیلیسم دو قسم است: نیهیلیسم منفعل (تسلیم به پوچی و ناامیدی) و نهیلیسم فعال (تخریب ارزش‌های قدیمی برای خلق ارزش‌های جدید)[7] او در «چنین گفت زرتشت» هشدار می‌دهد که نهلیسم منفعل می‌تواند به انفعال و یأس منجر شود[8].

با توجه به سیر مفهومی این موزیک ویدئو، متن اثر به نهیلیسم فعال بسیار نزدیک است، زیرا شاعر قصد دارد از کلیشه‌های سخت اعتقادی سخن بگوید، کلیشه‌هایی که سبب شده او به جای رسیدن به آرامش و کمال انسانی به انزوا و افسردگی مبتلا شود. او  با حس تنفر از این سختگیری‌ها که در بخشی از متن شعر به شکل مستقیم اشاره شده به خوبی توانسته حس انزجار خود را انتقال دهد.

در بخش هایی از این موزیک ویدئو آمده است: « کشیش‌ها میگفتن شیطان. وادارم کردن زانو بزنم پای صلیب. از بچگی مسخره‌ام میکردن و بهم زور میگفتن. اینقدر تو بن‌بست بودم که بهم گفتند بچه‌پوسترِ درد. با دستِ بازنده همه چیز رو شرط بستم. بعضی وقتا آرزو میکردم تو رحم خرد میشدم. به خاکستر تبدیل میشدم تو رحم. فردا ممکنه نیاد. نمیتونم از درد فرار کنم. حس میکنم دارم دیوونه میشم. دو ثانیه مونده به سقوط تو نیستی »

«باران را متوقف کن» شامل تصاویری از کودکی است که به درون تاریکی سقوط می‌کند، که می‌تواند نمادی از فروپاشی روانی یا از دست دادن امید باشد. این سقوط از منظر نهیلیستی می‌تواند به معنای مواجهه با پوچی وجود یا ناتوانی در یافتن معنای زندگی باشد.

با این حال، آهنگ با تغییر لحن از «نمی‌توانم باران را متوقف کنم» به «دارم سعی می‌کنم باران را متوقف کنم» نشان‌دهنده مبارزه با احساس پوچی و ناتوانی در برابر رنج‌های زندگی است. این مضمون با نهیلیسم همخوانی دارد زیرا به فقدان کنترل بر شرایط زندگی و احساس غرق شدن در رنج اشاره می‌کند.

از طرفی در این بخش از متن شعر که می گوید: « مثبت باش، میدونم همه درس ها رو از اعتماد یاد گرفتم ذهنم رو ثابت نگه میدارم، ولی بازسازی سخته، چیزی زمان رو متوقف نمیکنه، ولی ساعت زنگ میزنه» به سمت امیدی ظریف حرکت می‌کند، که نشان‌دهنده تلاش برای غلبه بر نا امیدی و پوچی است. اما چون برای این انگیزه و امید هیچ راه حلی ارائه نمی‌دهد و نمیگوید که برای رسیدن به امید چکار باید کرد، پس عملاً این اشعار دوباره  بیشتر حس پوچی و ناامیدی را به مخاطب القا می‌کند.

همچنین «آر ام» در قسمتی می‌گوید: « وقتی بچه بودم، مطمئن بودم که برای باشگاه ۲۷ سرنوشت‌سازی شده‌ام» این بخش اشاره به گروهی از موزیسین‌های معروف (مانند کورت کوبین، امی واینهاوس و جونگ‌هیون) دارد که در سن ۲۷ سالگی درگذشتند و خودکشی کرده‌اند و نشان‌دهنده مواجهه آر ام  با فکر خودکشی و ناامیدی عمیق در جوانی است.

این ایده که زندگی ممکن است ارزش ادامه دادن نداشته باشد، یکی از ویژگی‌های نهیلیسم است که در اینجا به‌صورت شخصی و عاطفی بیان شده است حتی در بیت بعدی که می گوید: « بیست‌ونه سالمه، تو وان غرق میشم، جین میخورم، دنبال کلوپ دیگه‌ای میگردم» اشاره مستقیم به حالت افسردگی و آشفتۀ   آر ام  دارد.

در این ویدئو کلیپ برای انتقال حس غم و تاریکی و احساسات سرکوب شده خواننده از نمادهای مختلفی استفاده شده است. مثلا باران به‌عنوان نمادی از درد عاطفی مداوم، افسردگی و تروما نمایش داده شده است که اینها  ثمرۀ همان فشارهای اعتقادی و اجتماعی به  آر ام  است.

وقتی  وی در قسمتی از متن شعر می گوید: «درد و بارون هنوز همونن » اشاره مستقیم به مشترک بود دو مفهوم «درد و باران» در کنار هم دارد.

این قرابت و نزدیکی «درد و باران» را می توان در نمادشناسی باران در فرهنگ شرقی و غربی مشاهده کرد. باران در فرهنگ شرقی به دلیل تداوم و نفوذپذیری‌اش، حس مداومت در غم یا افسردگی را منتقل می‌کند.

در شعر و ادبیات کلاسیک چینی (مانند اشعار دودمان تانگ) و ژاپنی (مانند هایکوهای ماتسوئو باشو)، باران نمادی از غم، تنهایی و گذر زمان است.

این ارتباط به دلیل تأثیر باران بر ایجاد فضایی تاریک و منزوی است که حس افسردگی و تأمل در ناپایداری زندگی و انزوای عاطفی و احساس پوچی را ذهن ایجاد می‌کند.[9]

همچنین در فرهنگ غربی هم باران حس مداومت در غم یا افسردگی را منتقل می‌کند. آسمان ابری و تاریک همراه با باران، حالتی از انزوا و ناامیدی را القا می‌کند که با افسردگی مرتبط می شود.

در روان‌شناسی یونگ، باران به‌عنوان نمادی از ناخودآگاه جمعی و احساسات سرکوب‌شده (مانند غم) دیده می‌شود، که می‌تواند به افسردگی اشاره داشته باشد.[10]

نقدی بر قانون‌گرایی دینی  مسیحی

تبلو در شعر خود به تجربه‌ای از کودکی اش در یک محیط مذهبی اشاره می‌کند: «کشیش‌ها به من شیطان گفتند، من را وادار به زانو زدن در برابر صلیب کردند » و «با گناه، شرم و چوب بزرگ شدم / ساق‌های خون‌آلود در نام خدای آن‌ها قربانی شدند» در این قسمت، وی به قانون‌گرایی مسیحی نقد صریحی وارد میکند که در آن قوانین سخت‌گیرانه و مجازات‌های جسمانی یا روانی به نام دین اعمال می‌شوند.

این نقد به‌طور خاص علیه سوء استفاده از قدرت دینی مسیحی و آنهایی است که از دین به‌عنوان ابزاری برای کنترل مردم استفاده می‌کنند که سبب افسردگی و پوچی در زندگی انسان می‌شود. این نگاه با نگاه فلسفی نیچه همخوانی دارد که در آن مسیحیت به ‌عنوان سیستمی عمل میکند که گاهی آزادی فردی را سرکوب می‌کند.[11]

باران را متوقف کن

سقوط یا صعود؟

با توجه به اینکه در «باران را متوقف کن»بر ساختار و اعمال مسیحیت نقد صریح وارد میشود اما برای انتقال علت درد و رنج باز هم از مضامین و نمادهای مسیحیت استفاده شده است تا برای شنونده منجر به تقریب به ذهن شود (البته مخاطبی که آشنایی نسبی با این مضامین دارد)

از طرفی تکرار برخی نماها در موزیک ویدئو هایی که قبلا اجرا شده، سیر روایی داستان را تقویت می‌کند که این مسئله نشان دهندۀ آن است که برای فهم دقیق و درست اثر باید آثار دیگر خواننده مورد توجه قرار گیرد.

به عنوان نمونه استفاده از نماد «بال شکسته» و یا «سوخته شده» به شکل تکراری در برخی آثار مشهود است که بیان کنندۀ یک مفهوم واحد می باشد.

در آثار گروه «بی تی اس» نماد بال‌ها و تصاویر مرتبط با شکسته شدن یا سوزانده شدن آن‌ها به طور خاص در آلبوم بالها (منتشر شده در اکتبر ۲۰۱۶) دیده می‌شود.

این نمادها عمدتاً در موزیک ویدئوها، فیلم‌های کوتاه و محتوای مرتبط با این آلبوم‌ها به کار رفته‌اند و دارای معانی عمیق و چندلایه‌ای هستند که به مفاهیم « رشد، وسوسه، گناه، و بلوغ عاطفی و معنوی » اشاره دارند. (وقتی مجموعه ای از نمادها و مضامین موجود در آثار و متون کنار هم قرار میگیرد، چنین مضمونی برداشت می‌شود)

که در آلبوم بالها، وجود بالهای سیاه و رشد آن نشان دهندۀ آشنایی اعضا با « نیمه پنهان و شرور و شیطانیشان» است.

باران را متوقف کن

             رشد بالهای تهیونگ در موزیک ویدئو بالها و رسیدن به شناخت شیطانی از خود

در این اثر بالهایی که رشد میکنند سیاه اند که نمادی از بالهای شیطانی است.

اما در موزیک ویدئو بعدی بالها می‌سوزد که سوخته شدن بالها در کنار «تصویر نقاشی فرشتگان سرکش» نماد از بین رفتن معصومیت و عبور از مرز های الهی است.

به عنوان نمونه در موزیک ویدئوی «عرق خون و اشک» که تک‌آهنگ اصلی آلبوم بالها است، سوخته شدن بال‌ها به صورت واضح دیده می‌شود.

باران را متوقف کن

بالهای تهیونگ بعد از سقوط در این تصویر سوخته است

تصویر مرتبط با V (تهیونگ) شامل اشاره به لوسیفر (فرشته‌ای با بال‌های سوخته یا شکسته) است که در صحنه‌هایی پر از نمادهای مذهبی و وسوسه دیده می‌شود، بال‌های شکسته یا سوخته در این ویدئو نمادی از تسلیم شدن در برابر وسوسه و از دست دادن معصومیت، یا سقوط معنوی هستند که با مضمون آلبوم بالها درباره بلوغ و مواجهه با گناه همخوانی دارد.

این اثر اقتباس از رمان “دمیان”  اثر “هرمان هسه” در پازلی قرار می‌گیرد که داستان و مقصود اصلی دریافت می شود. طبق بیانیه رسمی بیگ هیت اینترتیمنت در زمان انتشار آلبوم بالها اعلام کرد که این آلبوم از دمیان الهام گرفته شده است.[12]

باران را متوقف کن

در فیلم‌های کوتاه « بالها » و «آغاز»، نقل‌قول‌هایی مستقیم از دمیان نمایش داده می‌شوند، مانند جمله معروف

: The bird fights its way out of the egg. The egg is the world. Who would be born must first destroy a world.”

( پرنده برای بیرون آمدن از تخم مبارزه می‌کند. تخم جهان است، کسی که می‌خواهد متولد شود باید ابتدا جهانی را نابود کند )

این نقل‌قول در موزیک ویدئو و فیلم‌های کوتاه به «تخریب معصومیت» و «تولد هویت» جدید اشاره دارد.

همچین در سنت مسیحی «سقوط» و «از دست دادن بال‌ها» به‌طور نمادین به از «دست دادن لطف الهی، جدایی از خدا به دلیل گناه یا غرور، یا تجربه رنج و دوری از آرامش معنوی» اشاره دارند.

این مفاهیم با داستان‌هایی مثل سقوط انسان یا سقوط فرشتگان مرتبط هستند.

یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در الهیات مسیحی «سقوط انسان» است که به داستان آدم و حوا در کتاب پیدایش اشاره دارد. آن‌ها با نافرمانی از خدا (خوردن میوه ممنوعه) از بهشت رانده شدند و لطف الهی اولیه را از دست دادند و این سقوط نمادی از جدایی انسان از خدا، ورود گناه به جهان و از دست دادن حالت کمال اولیه است.

در این چارچوب، «سقوط» به معنای از دست دادن جایگاه معنوی والا یا ارتباط نزدیک با خدا است و اگر «بال‌ها» را نمادی از لطف الهی، آزادی معنوی یا نزدیکی به خدا در نظر بگیریم، «از دست دادن بال‌ها» می‌تواند به از دست دادن این ارتباط یا وضعیت روحانی اشاره داشته باشد.

در متون عرفانی و ادبیات مسیحی، از دست دادن توانایی «پرواز» یا بال‌ها می‌تواند به ” تجربه‌های رنج، از دست دادن ایمان، یا احساس دوری از خدا ” اشاره کند. برای مثال، در مزامیر (مانند مزمور ۵۵:۶ که می‌گوید: «کاش بال‌هایی مانند کبوتر داشتم تا پرواز کنم و آرام گیرم»)، بال‌ها نماد رهایی و صلح هستند. از دست دادن آن‌ها می‌تواند نشان‌دهنده گرفتاری در رنج یا ناامیدی باشد.

مفهوم دیگر «سقوط» در سنت مسیحی به سقوط شیطان (لوسیفر) و فرشتگان سرکش اشاره دارد. طبق تفاسیر مسیحی (بر اساس اشعیا ۱۴:۱۲-۱۵ و مکاشفه ۱۲:۷-۹)، لوسیفر به دلیل غرور و طغیان علیه خدا از آسمان رانده شد و به همراه فرشتگان پیرواش به زمین سقوط کرد. در اینجا، «بال‌ها» به معنای واقعی و نمادین بخشی از هویت فرشتگان هستند، و از دست دادن آن‌ها می‌تواند نشان‌دهنده طرد شدن از حضور الهی و از دست دادن مقام آسمانی باشد.

این داستان به غرور و جاه‌طلبی بیش از حد شباهت دارد، که با اسطوره ایکاروس (پرواز بیش از حد به سمت خورشید) نیز همخوانی دارد. در سنت مسیحی، از دست دادن بال‌ها می‌تواند استعاره‌ای از از دست دادن مقام روحانی یا سقوط به دلیل گناه باشد.

این سقوط می‌تواند استعاره‌ای از مبارزه با تروما یا احساس طرد شدن توسط ساختارهای مذهبی باشد.

در مقایسه با پاره کردن کتاب مقدس توسط «نرگا» یا در مقایسه با آثاری مانند آهنگ‌های گروه «تول» یا «بهموت» که به‌طور صریح علیه مسیحیت موضع می‌گیرند ( مثل «درست دردو» ) ، « باران را متوقف کن » رویکردی ظریف‌تر و شخصی‌تر دارد.

این اثر به تجربه‌های منفی ناشی از تفسیرهای سخت‌گیرانه دینی می‌پردازد.[13] مانندآن قسمت از متن که می‌گوید: «آن‌ها ادعا کردند که این عشق (اعمالی که در مسیحیت برای خدا انجام می شه مثل قربانی کردن)است، اما قلبمو می سوزوند» نشان می‌دهد که تبلو به این اعمال انتقاد جدی دارد و آن را علت اصلی حال بد و افسردۀ خود معرفی میکند.[14]

سایه یونگی و بال‌ها

از دیدگاه روان‌شناسی یونگ، بالها‌ می‌تواند نمادی از سایه باشند، یعنی جنبه‌های سرکوب‌شده شخصیت که فرد باید با آن‌ها مواجه شود تا به یکپارچگی روانی برسد.

در موزیک‌ویدئو باران، کودکی که درد خود را در کمد تاریک پنهان می‌کند، می‌تواند نماینده سایه‌ای باشد که تبلو و آر ام با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. از بین رفتن بال‌‌ها، به پذیرش جنبه‌های تاریک (مانند تروما یا افکار خودکشی) اشاره دارد، که راه گریز و فرار از چارچوبهای دینی است و فروپاشی بال‌ها در باران نشان‌دهنده دشواری این پذیرش در مواجهه با فشارهای عاطفی است و رسیدن و کشف خود واقعی است.[15]

باران را متوقف کن

فلسفه‌ی فکری یونگ: خودشناسی و خطر نهیلیسم

کارل گوستاو یونگ، روان‌شناس سوئیسی، مفهوم «خود» را به‌عنوان مرکزیت روان و کلیت وجود انسان معرفی می‌کند.  (خودشناسی در فلسفه‌ی یونگ، فرآیند فردیت‌یابی است که هدف آن یکپارچه‌سازی بخش‌های مختلف روان (آگاه و ناآگاه، ایگو، سایه، آنیما-آنیموس و غیره) برای رسیدن به یک شخصیت متعادل و کامل است. این فرآیند شامل مواجهه با جنبه‌های ناآگاه روان، مانند سایه (جنبه‌های سرکوب‌شده‌ی شخصیت) و پذیرش آن‌ها برای رسیدن به هماهنگی درونی است[16]. )

در فلسفه‌ی یونگ، «خود» به‌عنوان یک اصل متعالی در روان انسان دیده می‌شود که فراتر از ایگو است و نقش یکپارچه‌کننده‌ی تمام جنبه‌های شخصیت را دارد. این خود گاهی با تصاویر اسطوره‌ای یا معنوی ( مانند ماندالا یا خداگونه‌ها) نمایش داده می‌شود. اما این دیدگاه عمدتاً درون‌محور است و به ‌جای تکیه بر یک موجود متعالی خارجی (مانند خدا در ادیان)، معنا را در درون فرد جستجو می‌کند[17]

اگر این فرآیند خودشناسی بدون ارتباط با یک معنای متعالی یا ساختار ارزشی بزرگ‌تر (مانند دین یا اخلاق جمعی) پیش برود، ممکن است به یک نوع انزوای وجودی منجر شود. فرد ممکن است با پرسش‌هایی مانند « اگر همه چیز در درون من است، پس معنای کلی زندگی چیست؟» مواجه شود، که می‌تواند به احساس پوچی نزدیک باشد.

مواجهه با سایه و تاریکی‌های روان

در فرآیند فردیت‌یابی، فرد باید با جنبه‌های تاریک روان خود (سایه) مواجه شود، که شامل ترس‌ها، احساس گناه، یا امیال سرکوب‌شده است. این مواجهه می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز و حتی دردناک باشد. اگر فرد نتواند این جنبه‌ها را به‌خوبی یکپارچه کند یا حمایت معنوی اجتماعی کافی نداشته باشد، ممکن است در تاریکی روان خود غرق شود و به احساس ناامیدی یا پوچی برسد.[18]

برای مثال، یونگ در آثارش به «شب تاریک روح» اشاره می‌کند، مرحله‌ای که فرد با پوچی و فقدان معنا روبه‌رو می‌شود. این تجربه می‌تواند به نهیلیسم (باور به بی‌معنایی زندگی) منجر شود، به‌ویژه اگر فرد نتواند از این مرحله عبور کند یا معنای بزرگ‌تری برای زندگی خود بیابد.

فردیت‌یابی در فلسفه‌ی یونگ فرآیندی طولانی و چندلایه است که شامل یکپارچه‌سازی بخش‌های مختلف روان (ایگو، سایه، آنیما/آنیموس، و خود) است.

این فرآیند برای افرادی که تجربه یا دانش کافی ندارند، می‌تواند گیج‌کننده باشد.[19] افرادی که به طور سطحی با این مفاهیم آشنا می‌شوند (مثلاً از طریق محتوای رسانه‌ای یا آثار هنری مانند موسیقی بی تی اس)، ممکن است بدون درک کامل، تلاش کنند با جنبه‌های تاریک روان خود مواجه شوند. این می‌تواند به تفسیر نادرست یا احساس سردرگمی منجر شود، زیرا آنها ابزارهای لازم برای پردازش این تجربیات را ندارند.

وقتی گروهی مثل «بی تی اس »این مفاهیم پیچیده را از طریق موسیقی و تصاویر بصری به مخاطبان میلیونی ارائه کرده است. بسیاری از طرفداران (به‌ویژه نوجوانان) ممکن است بدون زمینه‌ی روان‌شناختی یا دانش کافی، سعی کنند این مفاهیم را در زندگی خود اعمال کنند. برای مثال، تلاش برای مواجهه با سایه ( مانند پذیرش احساسات منفی یا تروماهای گذشته) بدون حمایت حرفه‌ای می‌تواند به سردرگمی یا تشدید افسردگی منجر شود.

البته در بسیاری از موارد در میان هوادارن افسردگی و مشکلات زندگی در مواجهه با این موزیک ویدئو ها از بین رفته اما در موارد بسیار دیگری بیان شده که افسردگی بعد از مدتی بازگشته و کامل درمان نشده است.

برخی گزارش‌ها از طرفداران در پلتفرم‌هایی مانند Reddit و Quora نشان‌دهنده این الگو هستند:

به عنوان مثال در ۱۵ اوت ۲۰۱۹ برخی طرفداران گزارش داده‌اند که آهنگ‌های  بی تی اس مانند روز بهاری یا «حقیقت ناگفته» در ابتدا حس آرامش ایجاد می‌کنند، اما گاهی به دلیل برانگیختن احساسات عمیق باعث گریه‌های شدید یا احساس غم عمیق‌تر می‌شوند. این می‌تواند برای افرادی که از قبل افسرده هستند به تشدید موقت علائم منجر شود.

همچنین یکی از کاربران تجربه خود را شرح می‌دهد که موسیقی «بی تی اس» در ابتدا به او امید داد، اما پس از مدتی، به دلیل فشار برای «بهتر شدن» و عدم توانایی در تطبیق با پیام‌های مثبت، احساس ناکامی کرد.

( نظر یکی از کاربران: موسیقی آنها مانند درمانی بود وقتی می‌خواستم تسلیم شوم… اما گاهی اوقات، احساس بدتری داشتم چون نمی‌توانستم به پیام آنها درباره دوست داشتن خودم عمل کنم)[20]

همچنین قابل توجه است که یونگ مبانی فلسفی روان‌کاوی را از کابالیسم (عرفان یهود) اخذ کرده است. علاوه بر آثاری همچون کیمیاگری و روان‌شناسی (Alchemy And Psychology) یا علوم خفیه و روان‌شناسی (Occult And Psychology) که خود یونگ در رابطه با پیوند بین کابالیسم و روان‌شناسی تألیف کرده است، مقالات تخصصی متعدّدی به این موضوع اشاره دارد.به عنوان نمونه:

Jung and the Kabbalah، S L Drob

عصارۀ کابالیسم، پاگانیسم و اومانیسم است. پاگانیسم یعنی جهان‌بینی چندخداگرا و اسطوره‌ای که به خدایان محدود و انسان‌وار اعتقاد دارند. اومانیسم هم یعنی انسان‌خدا انگاری. در روان‌کاوی یونگ، محور انسان یا بهتر است بگوییم ناخودآگاه انسانی است که از مبنای اومانیستی کابالا گرفته شده است. همچنین آرکیتایپ یکی از مهم‌ترین مبانی روان‌کاوی یونگی است که آن هم از پاگانیسم گرفته شده است. به همین دلیل است که در آثار یونگ اشارات متعددی به میراث اسطوره‌ای و پاگانی یونان یا شرق را شاهد هستیم.

پس به طور خلاصه:

نهیلیسم، به‌ویژه در معنای نیچه‌ای آن، به فقدان ارزش‌ها و معانی مطلق در زندگی اشاره دارد. در فلسفۀ یونگ، اگرچه او به معنویت و اسطوره‌ها توجه دارد، اما تأکیدش بر خودشناسی فردی است تا تکیه بر یک سیستم متعالی مانند دین. این تمرکز می‌تواند برای افرادی که به دنبال معنای عینی یا الهی هستند، ناکافی به نظر برسد و به احساس پوچی منجر شود.

به‌ویژه در فرهنگ‌های مدرن که از سنت‌های دینی فاصله گرفته‌اند، خودشناسی یونگی ممکن است به‌جای ارائه‌ی پاسخ‌های قطعی، فرد را در برابر پرسش‌های وجودی بی‌پایان قرار دهد، که می‌تواند به ناامیدی منجر شود. لذا توجه به مضامین یونگی چون در آثار مثل بی تی اس و سایر گروههای کیپاپ با زوایای علمی و درست تبیین نمی شود، به جای ارائه راهکار درمانی افراد را در توهم شادی و سرزندگی نگاه می دارد که این سرزندگی ممکن است در وهلۀ اول درمانگر بوده اما در نهایت ممکن است فرد را دچار سردرگمی بیشتری کند و آنها را از معنویت اصیل دور نگه دارد.

رسیدن از خودشناسی به خداشناسی و عبور از غم و رنج

یکی از نکات منفی در آثار بی‌تی‌اس، عدم تأکید صریح بر مفهوم خدا یا دین به معنای سنتی است. این گروه به جای ارجاع به یک «موجود متعالی یا الهی» بیشتر بر «مفاهیم اومانیستی و خودمحور» متمرکز است.

در بسیاری از آثار بی‌تی‌اس، امید و انگیزه از درون فرد و از طریق خودشناسی به دست می‌آید، نه از ایمان به خدا یا توسل به او و این دو بسیار با هم متفاوت اند. در تفکر اسلامی، خودشناسی به‌عنوان نقطه‌ی شروعی برای خداشناسی مطرح می‌شود.

این دیدگاه بر اساس آیات قرآن و احادیث، به‌ویژه حدیث معروف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هرکس خود را بشناسد، پروردگارش را می‌شناسد)، شکل گرفته است. در این چارچوب، خودشناسی نه تنها به معنای درک روان یا هویت فردی نیست، بلکه به معنای شناخت جایگاه انسان به‌ عنوان مخلوق خدا و درک صفات الهی در وجود خود است.

چگونه خودشناسی به خداشناسی و عبور از غم و رنج منجر می‌شود؟

در تفکر اسلامی، انسان به‌عنوان «خلیفه‌ی خدا» (آیه ۳۰ سوره بقره) و دارای «نفخه‌ی الهی» (آیه ۲۹ سوره حجر) دیده می‌شود. خودشناسی در این چارچوب به معنای شناخت صفات الهی (مانند حکمت، رحمت، و قدرت) در وجود انسان است. این شناخت، انسان را به سوی خدا سوق می‌دهد و به او معنا و هدفی متعالی می‌بخشد.

برخلاف دیدگاه یونگ که خود را مرکز معنا قرار می‌دهد، در اسلام، خودشناسی به خدا بازمی‌گردد. این حرکت از خود به خدا، از احساس پوچی جلوگیری می‌کند، زیرا انسان خود را بخشی از یک نظم الهی بزرگ‌تر می‌بیند.

غلبه بر غم و رنج از طریق توکل و تسلیم

در تفکر اسلامی، غم و رنج بخشی از آزمون‌های الهی هستند (آیه ۱۵۵ سوره بقره: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ…»). اما این رنج‌ها بی‌معنا نیستند، زیرا در چارچوب ایمان به خدا و هدف‌مندی زندگی قرار دارند. از طریق توکل به خدا (آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران) و تسلیم در برابر خواست الهی، انسان می‌تواند از غم و رنج عبور کند.

برای مثال، داستان‌هایی مانند صبر ایوب (نبی) ع یا استقامت پیامبران در برابر سختی‌ها، نشان‌دهنده‌ی این است که رنج در تفکر اسلامی نه تنها به پوچی منجر نمی‌شود، بلکه می‌تواند به رشد معنوی و نزدیکی به خدا منجر شود.

معنا و امید از طریق ارتباط با خدا

در اسلام، معنای زندگی در عبادت و تقرب به خدا نهفته است (آیه ۵۶ سوره ذاریات: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»). این دیدگاه، برخلاف نهیلیسم، زندگی را ذاتاً معنادار می‌داند، زیرا انسان برای هدفی الهی خلق شده است.

خودشناسی در این چارچوب به انسان کمک می‌کند تا محدودیت‌های خود (مانند ضعف، نیاز، و مرگ) را بشناسد و در مقابل عظمت خدا سر تسلیم فرود آورد.

این تسلیم، به‌جای ناامیدی، آرامش و امید ایجاد می‌کند، همان‌طور که در آیه ۲۸ سوره رعد آمده: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ  أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آنان که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد).

عبور از رنج با نگاه به آخرت

تفکر اسلامی با تأکید بر زندگی پس از مرگ و پاداش الهی، رنج‌های دنیوی را موقتی و معنادار می‌بیند. این دیدگاه به انسان کمک می‌کند تا حتی در سخت‌ترین لحظات، احساس پوچی نکند، زیرا رنج‌ها بخشی از مسیر رسیدن به سعادت ابدی هستند.

نتیجه گیری

در فلسفه‌ی یونگ، معنا از درون خود فرد استخراج می‌شود، که می‌تواند به انزوای وجودی یا نهیلیسم منجر شود اگر فرد نتواند معنای بزرگ‌تری بیابد اما در تفکر اسلامی، معنا از خدا سرچشمه می‌گیرد، و خودشناسی به خداشناسی منتهی می‌شود، که از پوچی و ناامیدی جلوگیری می‌کند.

در دیدگاه یونگ، رنج (مانند مواجهه با سایه) بخشی از فرآیند فردیت‌یابی است، اما اگر این فرآیند به نتیجه نرسد، ممکن است فرد در تاریکی روان خود گرفتار شود اما در اسلام، رنج آزمون الهی است و از طریق توکل، صبر و یاد خدا می‌توان از آن عبور کرد و به آرامش و امید رسید.

درباره ویدئو کلیپ باران را متوقف کن…

«باران را متوقف کن» اثر دوخواننده کره‌ای (نامجون و تبلو) توانسته به خوبی زیربنای فکری و اعتقادیشان را آشکار کند. “باران را متوقف کن” نمایی از زندگی پرفراز و نشیبی است که در رنج و درد بی پایان را روایت می کند، دردی که نشات گرفته از سیستم و ساختار خشک سنتی و عدم درک درست از ساحت های وجودی انسان است.

این اثر با بکارگیری استعارگونه از باران به عنوان رنج و درد، و توقفش سعی کرده تا حس همدردی را به مخاطب القا کند و با ایجاد همدردی تسکینی برای رنج های مشترک باشد. توجه ویژه و اصلی به ساختار سختگیرانه و متعصب مسیحیت به عنوان دینی مضر ( که به جای التیام و تسکین درد، خودش درد است ) بخشی از علت درد معرفی می‌شود.

شاعر سعی دارد با سقوط کردن از این درد بگذرد، سقوط برای او شروع نیست بلکه پایانی است که انتهای نامعلوم دارد.

در این سقوط، بالها که نمادی از معصومیت و آگاهی هستند ازبین می روند.

زیرا پس از نابودی بالها؛ انسان با نیمه دیگر وجودش مواجه می شود و آن را کشف می‌کند . نیمه‌ای که همانند فرشتگان سرکش بخشی از خودشناسی است!

باران را متوقف کن منظومه ای از نگرش آر ام و تبلو است. عقیده‌ای که نشات گرفته از «دست و پا زدن در متون فلسفی» که در نهایت به  «نهلیسم و پوچ گرایی» ختم می‌شود.

جایی که انسان با مشکلاتش می جنگد اما دراین جنگ او به ظاهر پیروز است، زیرا زخم هایی که بر تن دارد در نهایت موجب نابودی او می‌شود.

منبع امید وخودشناسی این موزیک ویدئو مانند سایر موزیک ویدئوهای نامجون نامشخص است چون به قدرتی فراتر از خود که متشکل از نیمه شر و خیر است باز نمی‌گردد و در نهایت خودشناسی که پایه و بدنه ای محکم ندارد و نامعلوم و سست است منجر به خودکشی و افسردگی می شود.

خودشناسی و فردیتی که مقطعی بوده و همچون مسکن عمل می کند اما دردها را بصورت ریشه‌ای درمان نمی‌کند.

هدف یونگ، رسیدن به یکپارچگی روان و خودشناسی است که ممکن است بدون یک چارچوب متعالی به احساس بی‌ثباتی منجر شود، اما در نگاه الهی هدف در تقرب به خدا و زندگی در راستای خواست الهی است، که به انسان معنا، آرامش و امید می‌بخشد.

منابع:

[1] این کمپانی از سال ۲۰۰۹ فعالیت خود را آغاز کرده و در طول ۱۶ سال گذشته، پروژه‌های متعددی از جمله فیلم‌ها و اپیزودهای انیمیشنی و صدها ویدئوی تجاری تولید کرده‌است. طبق وب‌سایت رسمی «شوکونیت ، این کمپانی اخیراً وارد صنعت کریپتو شده و ویدئوهای تبلیغاتی برای پروژه‌های NFT تولید کرده که تا سال ۲۰۲۲ بیش از پنج میلیون بازدید در پلتفرم‌های مختلف داشته‌اند

[2] www.instagram.com

[3] www.sportskeeda.com

[4] رپ آلترناتیو به‌عنوان زیرشاخه‌ای از هیپ‌هاپ، از کلیشه‌های جریان اصلی این سبک ( مثل تم‌های مادی‌گرایانه یا گانگستری) فاصله گرفته و اغلب بر بیان هویت‌های چندوجهی و غیرمعمول تمرکز دارد. هنرمندان این سبک معمولاً  به موضوعات شخصی‌تر، فلسفی یا حتی سورئال و موضوعات عمیق عاطفی مانند افسردگی، اضطراب، تنهایی و جستجوی هویت می‌پردازند و به شنونده اجازه می‌دهند با جنبه‌های آسیب‌پذیرتر هنرمند ارتباط برقرار کند

[5] www. reddit.com

[6] Archetypes and the Collective Unconscious, C.G. Jung, 1959, par. 245, p. 123, Princeton University Press.

[7] Nietzsche, F. (1968). The Will to Power. Translated by Walter Kaufmann. Vintage Books, New York.  Book I, “European Nihilism” (7-67)

[8] Nietzsche, F. (2006). Thus Spoke Zarathustra. Translated by Adrian Del Caro. Cambridge University Press.

[9] Addiss, Stephen. (1996). The Art of Haiku: Its History Through Poems and Paintings by Japanese Masters. Shambhala Publications, Boston. Relevant Section: Chapter on “Matsuo Basho” (pp. 45-60)

[10] Jung, C.G. (1967). Symbols of Transformation (Collected Works of C.G. Jung, Volume 5). Princeton University Press.

“The Symbolism of Water and Rain” (323-330).

[11] www.baileymichelle.substack.com

[12] گزارش خبری از Billboard (انگلیسی): مقاله‌ای با عنوان “BTS Unveils ‘Wings’ at Seoul Press Conference” منتشر شده در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۶، که به الهام‌گیری آلبوم از Demian اشاره دارد.

در پخش زنده V Live در اکتبر ۲۰۱۶، RM (نامجون) و دیگر اعضای BTS درباره فرآیند خلاق آلبوم Wings صحبت کردند و تأیید کردند که مطالعه رمان Demian  بخشی از آماده‌سازی آنها برای این آلبوم بوده است. RM به طور خاص به تأثیر Demian  بر داستان‌سرایی آلبوم و مضامین آن اشاره کرد.

پخش زنده V Live با عنوان “BTS Wings Comeback”، منتشر شده در اکتبر ۲۰۱۶ (آرشیو شده در پلتفرم V Live یا کانال‌های طرفداری در یوتیوب) در این پخش، RM می‌گوید “We read Demian by Hermann Hesse for this album, and it really influenced how we approached the concept of temptation and growth  ترجمه: ما برای این آلبوم رمان Demian اثر هرمان هسه را خواندیم و این واقعاً بر نحوه رویکرد ما به مفهوم وسوسه و رشد تأثیر گذاشت.  این مصاحبه به طور گسترده توسط طرفداران مستند شده و در کانال‌های یوتیوب مانند کانال‌های طرفدار مثل (Bangtan Subs) ترجمه شده است.

[13] www.wordonfire.orgkerrang.com

[14]www. genius.comreddit.com

[15] www.baileymichelle.substack.com

[16]   Jung, C. G. (1968). Psychology and Alchemy (Collected Works, Vol. 12), translated by R. F. C. Hull, Princeton University Press, par. 40–44.

[17] Jung, C. G. (1959). The Archetypes and the Collective Unconscious (Collected Works, Vol. 9, Part 1), translated by R. F. C. Hull, Princeton University Press, par. 275–289.

[18] Jung, C. G. (1968). Psychology and Alchemy (Collected Works, Vol. 12), Princeton University Press, par. 41–44:

[19] Stein, M. (1998). Jung’s Map of the Soul: An Introduction, Open Court Publishing, pp. 115–12

[20] www.btsarmyworld.quora.com